ml> بهار 1387 - چشمان منتظر
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 بهار 1387 - چشمان منتظر

به یاد گل زهرا(س)

شنبه 87 خرداد 25 ساعت 12:29 عصر

 

 

                                                         

به یاد گل زهرا (س)       

ای حریم کعبه محرم بر طواف کوی تو

من به گرد کعبه می گردم به یاد روی تو

گرچه بر محرم بود بوییدن گلها حرام

زنده ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو

ما و دل ای مهدی دین بر نماز ایستاده ایم

من به پیش کعبه ، دل در قبله ی ابروی تو

از پی تقصیر جان دارم که قربانب کنم

موقع احرام اگر چشمم فتد بر روی تو

نیستم در آرزوی بوسه دادن بر حجر

تا نیاید در ضمیرم غیر خال روی تو

اشکها از هجر تو چو زمزم شد روان

کی رسد این تشنگان را قطره ای از جوی تو

دست ما افتادگان را هم در این وادی بگیر

ای که مهر از نقش جاء الحق بود بازوی تو

ای یگانه وارث احود بلالت را بگو

تا دهد بانگ اذان از منطق دلجوی تو

 


نوشته شده توسط : منتظر ابا صالح

نظرات دیگران [ نظر]


علائم ظهور

پنج شنبه 87 خرداد 23 ساعت 11:35 عصر

علائم ظهور به دو دسته کلی تقسیم میشوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی.

فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند:
«نشانه‌های ظهور دو دسته است: یکی نشانه‌های غیرحتمی و دیگر نشانه‌های حتمی؛ خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است که راهی جز آن نیست.» (غیبت نعمانی، با ترجمه غفاری، باب18، ص429)
منظور از علائم حتمی آن است که تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است که وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که فی الجمله مشروط به شروطی است که اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمییابند. علائمی در مورد حتمی بودن آنها نصی نداشته باشیم، تنها احتمال وقوع آن می رود، و قطعی نیستند. علائم غیر حتمی بسیارند. ما در اینجا روایت مفصلی از امام امام صادق(ع) را برای شما می آوریم که تعداد بسیاری از آن را برشمرده است....

این روایت مشهوری است، ولی برای آن که حق زحمات مؤلفین ادا شده باشد، می گوییم که این روایت را با تغییرات عبارتی اندکی از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می کنیم. قبلا لازم است تذکر دهیم که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند.با مطالعه آن شباهتهای زیاد آن را با شرائط زمان خودمان می یابیم.

در این روایت، امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرمودند:

هر گاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن بوجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند!

 و همچنین هر گاه دیدی که اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفته‌اند؛ و کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود، و بد کاران باز خواست نمیشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکنند.

و هنگامی که دیدی افراد باایمان سکوت کرده، و سخنشان را نمیپذیرند؛ و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛ و دیدی که بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛ و قطع رحم می شود.

و وقتی دیدی که بد کار را ستایش کنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان کنند [یعنی به مانند آنان خود را زینت می کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج کنند.

و هنگامی که دیدی انسانها اموال خود را در غیراطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع آنها نمیشود؛ و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب می کنند] و به خدا پناه میبرند.

و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلو گیری نشود؛ و دیدی که : کافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشکار می آشامند، و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛ و کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.

و همچنین هنگامی که دیدی آدم بدکار در چیزی مورد ستایش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیک بسته و راه بد باز است؛ و دیدی که انسان ها به زبان میگویند، ولی عمل نمیکنند.

و وقتی دیدی خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشکار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.

و دیدی که حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل می گردد؛ و جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.

و آنگاه که دیدی مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛ و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛ و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی.

و آن زمان که دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بکشند؛ و دیدی که مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. و هنگامی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.

و همچنین آنگاه که دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشکارا قماربازی شود؛ و مشروبات الکلی به طور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود. و وقتی دیدی که مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما، خانواده عصمت(ع)، ستایش شوند؛ و هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمیکنند.

 و آنگاه که دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می کنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام میکند.

و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوی و هوس عمل گردد؛ و دیدی که مسجدها طلا کاری (زینت داده) شود؛ و دیدی که راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است.

هنگامی که دیدی بدکاری آشکار شده، و برای سخن چینی کوشش میشود؛ و ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند.

وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از کم فروشی به دست میآید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.

 و هنگامی که دیدی مردم نماز را سبک شمارند؛ و انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می کند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. آنگاه که با حیوانات آمیزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) میرود و وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد؛ [ یعنی لباسش را دزدیده اند].

 هنگامی که دیدی حیوانات هم دیگر را بدرند؛ و دلهای مردم سخت، و دیدگانشان خشک، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت میکنند؛ و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد، و طالب حرام ستایش و احترام میگردد؛ و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود، و طالب حرام ، ستایش و احترام میگردد.

 آنگاه که در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد، و کسی از آن جلو گیری نمیکند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مکه آشکار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.

 هنگامی که دیدی مردم به همدیگر نگاه میکنند [یعنی چشم هم چشمی می کنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست] ، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛ و راه نیک پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نکنند؛ و به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می کنند. وقتی که دیدی علائم آسمانی آشکار شود، و کسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی انجام می دهند و کسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمیکند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.

و آنگاه که دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامی که دیدی زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین کند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی که اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری ، کم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است.

و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار می کنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز کنند؛ و دیدی که مردم در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند؛

و دیدی که سروصدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی که برای اذان و نماز مزد میگیرند؛ و مسجدها پر است از کسانی که از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند.

هنگامی که دیدی خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.

 و بالاخره هنگامی که دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبک بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شکم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی کرده است؛ و دیدی نشانه‌های برجسته حق ویران شده است؛ [این آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص260 ـ 256 ـ با تصرف اندک در متن)

این بود روایت امام صادق ( ع ) که به ذکر گوشهای از مفاسد جهان در آستانه قیام وانقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد.

و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند:

 «پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان» (کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق ، ص650)

 همچنین امام صادق فرموده است: «وقوع ندا [ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است و کف دستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون میآورد.» (غیبت نعمانی، با ترجمه غفاری، باب14، ص365)

 امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست :

فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود]، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میکند» (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص209 و غیبت شیخ طوسی، ص 267)

امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد.» (غیبت شیخ طوسی، ص274)

 برای اطلاع کامل از علائم و نشانه ها و اوضاع و احوال آخرالزمان شما را توصیه می کنیم به کتاب "نوائب الدهور فی علائم الظهور" نوشته مرحوم میرجهانی که در 3 جلد نگاشته شده، و همچنین کتاب عصر ظهور نوشته علی کورانی مراجعه کنید.


نوشته شده توسط : منتظر ابا صالح

نظرات دیگران [ نظر]


حضرت مهدی(عج) در روایات اهل سنت

سه شنبه 87 خرداد 21 ساعت 11:45 صبح

حضرت مهدى در روایات اهل تسنن

در مورد امام مهدى در کتب اهل سنّت روایات زیادى وجود دارد که ما در این جا از برخى کتب معتبر آنان روایاتى را از نظر مى گذرانیم.

1ـ عن عبداللّه بن عباس قال: قال رسول اللّه [ صلّى اللّه علیه وآله ]    إن خلفائی وأوصیائی وحجج اللّه على الخلق بعدی أثنا عشر، أوّلهم أخی وآخرهم ولدی قیل: یا رسول اللّه ومن أخوک؟ قال: علیّ بن أبی طالب قیل: فمن ولدک؟ قال: المهدیّ الذی یملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلماً. والّذی بعثنی بالحقّ بشیراً لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّى یخرج فیه ولدى المهدیّ فینزل روح اللّه عیسى بن مریم فیصلّى خلفه، وتشرق الأرض بنور ربّها ویبلغ سلطانه المشرق والمغرب(1).

رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند:

جانشینان من و اوصیاء من و حجّت هاى خدا بر مخلوقات خدا بعد از من دوازده نفر مى باشند اوّلین آنها برادرم و آخرین آنها فرزندم مى باشد پرسیدند: اى رسول خدا برادرت کیست؟ حضرت فرمودند: على بن ابى طالب ( علیه السلام ) سئوال شد فرزندت کیست؟ فرمودند: مهدى است که زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شده باشد. قسم به خدائى که مرا از روى حق و براى مژده دادن مردم برانگیخت اگر از عمر دنیا به جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانى مى کند تا اینکه در آن فرزندم مهدى ظهور کند و سپس روح اللّه عیسى بن مریم پائین مى آید و پس پشت سر او نماز مى خواند و زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و سلطنت او مشرق و مغرب دنیا را فرا مى گیرد.

2ـ عن حذیفة رضی اللّه عنه قال: قال رسول اللّه( صلّى اللّه علیه وآله )

ا لمهدیّ رجل من ولدی، وجهه کالکوکب الدرّی(2).

رسول خدا فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ یکى از فرزندان من است، صورت او مانند ستاره اى درخشان مى باشد.

3ـ عن حذیفة قال قال رسول اللّه [ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ] : یلتفت المهدیّ وقد نزل عیسى بن مریم، کأنّما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدیّ تقدّم صلّ بالنّاس. فیقول عیسى: اما أقیمت الصلاة لک. فیصلّى خلف رجل من ولدی،(3).

رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ فرمودند: مهدى ـ علیه السلام ـ مى بیند که حضرت عیسى بن مریم از آسمان نازل مى شود گویى آب از موهاى سر او مى چکد پس مهدى ـ علیه السلام ـ به او مى فرماید جلو بیا و با مردم نماز جماعت بخوان (یعنى امام جماعت باش) پس حضرت عیسى به او عرض مى کند آیا نماز براى تو برپا نشده است؟ پس او به امامت فرزندم مهدى نماز مى خواند.

4ـ باسناده عن أبی سعید الخدری قال: خشینا أن یکون بعد نبیّنا حدث فَأَلْنا نبی اللّهِ صلّى اللّه علیه وسلّم فقال: انّ فی أُمّتی المهدیَّ یخرجُ یعیش خمساً أو سبعاً أو تسعاً ـ زیدٌ الشاک ـ قال. قلنا وما ذاک؟ قال: سنین قال. فیجیء إلیه رجل فیقول یا مهدی: اعطنی اعطنی قال: فیحثى له فی ثوبه ما استطاع أن یحمله(4).

ا بو سعید خدرى مى گوید: ترسیدیم که بعد از پیامبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ  حادثه اى رخ دهد پس از آن حضرت سؤال کردیم فرمود: همانا در امّت من مهدى ـ علیه السلام ـ خروج مى کند زندگى مى کند پنج سال یا هفت سال یا نه سال (تردید از زید است) گفت: پس گفتیم چه وقت این اتفاق مى افتد حضرت فرمودند سالهایى بعد; فرمودند: پس مى آید نزد او مردى و مى گوید اى مهدى به من عطایى کن! پس در لباس او آن قدر مى ریزد که نمى تواند آنها را حمل کند و ببرد.

5ـ عن أُمّ سلمة قالت: سمعت رسول اللّه [ صلّى اللّه علیه وآله ] یقول:

(المهدیُّ من عترتی من ولد فاطمة((5).

ا ُمّ سلمه گفت از پیامبر اکرم شنیدم که فرمود: مهدى از عترت من است از فرزندان فاطمه ـ سلام اللّه علیها ـ .

6ـ ابى سعید الخدرى ـ رضى اللّه عنه ـ قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه وآله المهدىُّ منّى، أجلى الجبهة، أقنى الأنف یملأ الأرض قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلما، یملک سبع سنین (6)

مهدى ـ ارواحنا فداه ـ از من است پیشانى بلند دارد و بینى کشیده، زمین را از قسط و عدل پر مى کند بعد از آنکه از جور و ظلم پر شود و هفت سال حکومت مى کند.

__________________________________________

1. ینابیع الموده قندوزى: 3/295 از فرائد السمطین جوینى

2. جامع الصغیر سیوطى: 2/642 ; ینابیع الموده قندوزى: 2/104.

3. ینابیع الموده قندوزى:3/264.

4. سنن ترمذى:3/343 ; سبل الهدى و الرشاد، صالحى شامى: 10/171.

5. سنن ابى داود: 2/310; (المهدى من ولد فاطمه) سنن ابن ماجه 2/1368; )هو من ولد فاطمه) مستدرک نیشابورى: 4/557 معجم کبیر طبرانى 23/ 267، میزان الاعتدال ذهبى: 2/249.

6. سنن ابىداود: 2/310; مجمع الزوائد هیثمى: 7/314، مسند ابى یعلى :2/367; تاریخ ابن خلدون: 1/314; ینابیع الموده قندوزى: 2/103.

 

نوشته شده توسط : منتظر ابا صالح

نظرات دیگران [ نظر]


   1   2   3   4   5   >>   >